اتصالات در سازه هاي فولادي

و البته طوری که حقوق مهندس ناظر حفظ شده و مسئولیتها به درستی تقسیم گردد  .ساختمانهای فولادی بخش قابل توجهی از ساخت و ساز در ایران را تشکیل میدهند و یکی از مهمترین موضوعات در هر ساختمان فولادی، کنترل جوشکاری آن میباشد . اهمیت این امر در زلزله های اخیر نتمان داده شده است که خسارات اساسی پس از بریدن جوش اتصال عضو سازه ای مدید میآیدجوشها در همه بخشها بایستی منطبق بر اطلاعات نقشه بوده و از لحاظ بعد و طول جوش و کنترل کیفیت لازم بررسی گردد. در استاندارد ۲۸۰۰ ، آزمایشات اولتراسونیک و رادیوگرافى براى کنترل اتصالات جوشی قابهای خمشی ویژه اجباری شده است که البته بسته به تشخیص مهندس ناظر در سایر حالات حتی در ساختمانهای معمولی نیز باید انجام گردد. در این مقاله ، ضمن مروری بر عیبهای معمول جوشکاری در اجرای ساختمانهای فولادی، روشهای بازرسی و کنترل کیفیت جوش ارائه میگردد .

2- عیبها و ناپیوستگى های معمول در جوشکاری : یکی از مهمترین وظایف بازرس یا تیم کنترل کیفی جوش ، ارزیابی حقیقی جوشها به منظور بررسی مناسب بودن آنها در شرایط بهره برداری و در واقع تعیین هر گونه کمبود و نیز نامنظمی در جوش یا قطعه جوشکاری شده که عموما ناپیوستگى نامیده میشود میباشد. در حالیکه یک ناپیوستگى، هر گونه اختلال در ساختار یکنواخت را بیان می کند، یک عیب ناپیوستگى وپژه است که مناسب بودن سازه یا قطعه را زیر سئوال می برد. شکل ناپیوستگى را میتوان به دو گروه کلی خطی و غیر خطی تقسیم نمود. ناپیوستگى هاى خطی طولی به مراتب بیش از پهنا دارند. زمانیکه در جهت عمود بر تنش اعمالى قرار گیرند، یک ناپیوستگى خطی نسبت به غیر خطی شرایط بحرانی تری را ایجاد می کند، چرا که احتمال اشاعه و در نهایت تخریب آن بیشتر خواهد بود.
 3- ناپیوستگیهاى فلز جوش و فلز پایه
  3-1- ترکها : بحرانی ترین ناپیوستگى ها، ترکها هستند. شرایط اضافه بار باعث ایجاد ترکها و تمرکز تنش می شود. یک روش گروه بندی ترکها با مشخص کردن آنها به صورت گرم یا سرد است . همچنین ترکها را میتوان توسط جهت آنها نسبت به محور طولی جوش توصیف نمود. ترکهای طولی بعلت تنشهای انقباضی عرضی جوشکاری یا تنشهای سرویس ایجاد می شوند. ترکهای عرضی عموما به علت اثر تنشهای انقباضی طولی جوشکاری روی جوش یا فلز پایه با انعطاف پذیرى کم ایجاد می شوند انواع مختلف ترک با توصیف دقیق موقعیتهای اجزا مختلف شامل : ترکهای گلویی، ریشه ، کناره ، چاله جوش ، زیر گرده منطقه متاثر از حرارت و فلز پایه هستند.ترکهای گلویی که از میان گلویی جوش یا کوتاهترین مسیر در سطح مقطع جوش گسترش می یابد، از نوع ترکهای طولی بوده و اغلب در طبقه بندی ترک گرم قراردارند.ترکهای طولی و عرضی در جوشهای شیاری و گوشه ترکهای ریشه در فلز پایه یا در خود جوش نیز در زمره ترکهای طولی هستند. ترکهای کناره جوش در فلز پایه ایجاد شده و در کناره جوش توسعه ما یابند. ترکهای چاله جوش درنقطه پایانی ردیفهای منفرد جوش در صورت عدم مهارت جوشکار ایجاد می شوند. دسته بعدی ترکها، ترک زیر جوش به علت حضور هیدرورن است .این نوع ترک بجای فلز جوش در ناحیه تحت تاثیر حرارت به موازات خط ذوب واقع هستند .
 3-2- ذوب و نفوذ ناقص : طبق تعریف ، ذوب ناقص یک ناپیوستگى در جوش است که ذوب شدن بین فلز جوش و سطوح ذوب و یا لایه های جوش رخ نداده باشد. بعلت خطی بودن و انتهای نسبتا تیز آن ، ذوب ناقص از ناپیوستگى های بارز در جوش است و در وضعیتهای مختلف در منطقه جوش تشکیل می شود. نفوذ ناقص معرف حالتی است که فلز جوش به طور کامل در سراسر ضخامت ورق گسترده نشده باشد. موقعیت این عیب در مجاورت ریشه جوش است . ذوب و نفوذ ناکافی به علت عدم مهارت جوشکار، شکل نامناسب اتصال یا آلودگی اضافی ایجاد می شود .
 3-3- سرباره های محبوس شده : مناطقی در سطح مقطع یا در سطح جوش هستند که سرباره محافظ حوضچه جوش به طور مکانیکی درون فلز منجمد شده محبوس میشود. این سرباره منجمد شده بخشی از مقطع جوش را نمایش می دهد که فلز جوش بخوبی ذوب نمی شود. این پدیده خود سبب ایجاد بخشى ضعیف در نمونه خواهد شد. در حقیقت سرباره های محبوس شده اغلب در ارتباط با ذوب ناقص هستند .
 3-4- تخلخل : این نوع ناپیوستگی در خلال انجماد جوش در اثر حبس گاز ایجاد می شود. بنابراین تخلخل را بسادگى میتوان ، حفره های گاز درون فلز جوش منجمد شده دانست . به علت طبیعت کروى شکل آنها، تخلخل کمترین خطر را در میان دیگر ناپیوستگی ها داراست ولی در زمانیکه جوش باید تحمل فشارهای بالا را داشته باشد حضور تخلخل خطرناک خواهد بود. منابع مختلفی براى حضور رطوبت یا آلودگى وجود دارد که میتوان الکترود فلز پایه ، گاز محافظ یا محیط اطراف را در این میان نام برد، تغییر در تکنیک جوشکاری نیز می تواند سبب ایجاد تخلخل شود .
 3-5-بریدگی کنار جوش : بریدگی کنار جوش یک ناپیوستگی سطحی است که در فلز پایه مجاور فلز جوش رخ میدهد. در شرایطی عیب را داریم که فلز پایه شسته شده ولی با فلزی پر کننده جبران نمی شود. نتیجه ، ایجاد یک شیار خطی با شکلی نسبتا تیز است که در فلز پایه تشکیل می شود. این عیب بعلت سطحی بودن ماهیت آن براى بارگذاری خستگی خطرناک است . بریدگی کنار جوش عموما به علت تکنیک جوشکاری نامناسب ایجاد می گردد، به ویژه اگر سرعت حرکت جوش زیاد باشد. علاوه بر این اگر گرمای جوشکاری بسیار بالا باشد می تواند سبب ذوب شدن بیش از حد فلز پایه گردد .
 

3-6- پرشدن ناقص : این مورد مشابه بریدگی کنار جوش ، یک ناپیوستگی سطحی است که به علت کمبود ماده در مقطع عرضی ایجاد میشود. تنها تفاوت در این میان این است که پرشدن ناقص در فلز جوش ولی بریدگی کنار جوش در فلز پایه یافت می شود. به بیان ساده ، پرشدن ناقص ، زمانی رخ می دهد که فلز پر کننده به اندازه کافی براى پرکردن اتصال جوش در دسترس نباشد . مشابه بریدگی کنار جوش ، پرشدن ناقص نیز هم در سطح رویى و هم در ریشه جوش ظاهر می شود. دلیل اولیه پرشدن ناقص ، تکنیک غلط جوشکاری است . مثلا سرعت زیاد جوشکاری اجازه پرشدن اتصال و هم سطح شدن آن با فلز را نمی دهد .

 3-7- سررفتن : نوع دیگر ناپیوستگی سطحی جوش که از تکنیک نامناسب جوشکاری (سرعت جوشکاری خیلی آرام ) ناشی می شود، سررفتن است که در آن ، فلز جوش روى فلز پایه مجاورش سر میرود و درکناره جوش ، شیارى تیز را ایجاد می نماید. به علاوه اگر مقدار سررفتن به اندازه کافی زیاد باشد می تواند ترکی را که از این تمرکز تنش ایجاد می شود را مخفی نماید .
 3-8- تحدب بیش از حد : این ناپیوستگی مختص جوشهای گوشه است و طبق تعریف تحدب عبارت از حداکثر فاصله از رویه محدب یک جوش گوشه تا خط واصل بین کناره های جوش است . از نقطه نظر استحکام مقدار تحدب در جوش گوشه ضروری است ولی اگر از حدی بیشتر باشد، به عنوان یک عیب تلقی می شود. این مطلب هم از نقطه نظر اقتصادی (مصرف فلز پرکننده بیشتر) و هم از نظر حضور مناطق تیز اطراف جوش به خصوص در بارگذارى خستگى مطرح می شود. دلیل ایجاد تحدب ، آرام بودن سرعت جوشکاری یا تکنیک ناصحیح جوشکاری است .
 3-9-لکه قوس و پاشش : لکه های قوس در نتیجه شروع قوس عمداً یا تصادفی روی سطح فلز پایه دور از اتصال به وجود میآیند. در اثر این رخداد، منطقه ای متمرکز شده از سطح فلز پایه ذوب شده و سریعاً سرد و شکننده می شود. پاشش همان ذرات فلزی پراکنده ناشی از جریان بالای جوشکاری هستند که در تشکیل جوش نقشی ندارند. از نقطه نظر بحرانی بودن ، پاشش ممکن است زیاد مهم تلقی نشود، ولی در هر حال مقادیر زیاد پاشش میتوانند گرماى موضعی زیادی را به سطح فلز مشابه با اثر لکه قوس ایجاد کنند و حتی سبب تشکیل ناحیه تحت تاثیر حرارت شوند .
 3-10- اعوجاج : خمیدگى یا اعوجاج از مشکلات مهم جوشکاری است که باید برطرف گردد. این مسئله در اثر انقباض که به هنگام کرم و سرد شدن پس از عملیات جوشکاری در فلز پایه و جوش بوجود میآید، شکل می گیرد. براى کنترل اعوجاج باید شرایط لازم براى جوشکاری شامل کنترل قبل ، حین و بعد از جوشکاری تامین گردد
 3-11- تورق و پارگى سراسری : این ناپیوستگی ویژه مربوط به فلز پایه است . تورق در اثر حضور آلودگى و ناخالصى غیر فلزی موجود درزمان تولید فولاد ایجاد می شود. این ناخالصی ها به طور طبیعی اکسیدی هستند که در زمانیکه فولاد هنوز مذاب است تشکیل شده و در خلال عملیات بعدى نورد کشیده شده و موجب تورق می شوند. نوع دیگر ناپیوستگی مربوط به پارگی سراسری است و زمانی رخ می دهد که در جهت تمام ضخامت در اثر جوشکارى تنشهاى انقباضى بزرگى ایجاد شده باشد. پارگی عموما موازى سطح نورد شده زیر فلز پایه و معمولآ موازى مرز ذوب جوش رخ می دهد. پارگی سراسرى یک ناپیوستگی است که مستقیما به طرز قرار گیرى اتصال مرتبط می شود
 3-12- جابجا شدن و ناپیوستگی هاى ابعادى : در اثر سوارکردن و مونتاژ غلط اجزاى مورد جوش در کنار یکدیگر، جابجایى بصورت هم محور نبودن دو سطح قطعه کار در جوشهای لب به لب است که در مواردى با برشکارى رفع می شود، اما در بیشتر مواقع باید جوش را بریده و مجددا عملیات جوشکاری بادقت تکرار شود. ناپیوستگی هاى ابعادى، نقائص شکل یا ابعاد هستند و هم درجوش و هم در سازه جوش شده بروز مى کنند .
civilwave.blogfa.com

علل فرسودگي وتخريب سازه هاي بتني

مقدمه:

از آن جا كه خوردگي يك پديدة مخرب در ساختمان مي باشد  در جوامع امروز بيش از پيش مورد توجه مهندسين ومعماران طراح مي باشد ودرس خوردگي  ساختمان كه درسي اختصاصي  براي دانشجويان رشته عمران _مرمت است كاملا دانشجويان را با مسائل مخربي ومرمتي  ساختمان  آگاه ساخته وبسيار  مفيد است  لذا از تلاش هاي  آن استاد گرامي  در مراكز آموزش عالي كشور  كه خود  گوياي  بار علمي غني در  زمينه  علم  مهندسي  عمران  مي باشد كمال  تشكر  وقدرداني  را مي شود  واميد  كه با  بهره گيري  هر چه بهتر  از حضور آن استاد بزرگواردرآينده اي  نه چندان  دور  با داشتني ايراني  آباد  وسربلند در زير  پرچم سه رنگ جمهوري  اسلامي  گوشه اي  هر چند كوچك از زحمات شما استاد عزيز را جبران  نمائيم . 

 بخش اول

خوردگي بتن

1.           علل فرسودگي وتخريب سازه هاي بتني

(CAUSES  OF  DETERIORATIONS )

علل مختلفي كه باعث فرسودگي  وتخريب  ساز هاي بتني  مي شود  همراه با علائم  هشدار دهنده  ديگري  كه كار  تعميرات  را الزامي  مي دارند  در نخستين  بخش از  تحقيق مورد  بررسي  وتحليل  قرار مي گيرند :

1-1    نفوذ نمكها

(INGRESS  OF  SALTS)

نمكهاي ته نشين  شده  كه حاصل  تبخير  ويا جريان  آبهاي  داراي  املاح مي باشند وهمچنين  نمكهايي كه توسط باد در خلل وفرج  وتركها جمع مي شوند . هنگام  كريستاليزه شدن  مي توانند فشار  مخربي به سازه ها وارد كنند كه اين عمل  علاوه  بر تسري  وشديد  زنگ زدگي  وخوردگي  آرماتورها به واسطه  وجود مكهات . تر وخشك شدن  متناوب  نيز مي تواند  تمركز  نمكها  را شدت بخشد  زيرا آب داراي  املاح پس از  تبخير املاح  خود را به جا مي گذارد .

1-2-   اشتباهات طراحي

(SPECIFICATIONERRORORS)

به كارگيري استانداردهاي  امناسب  ومشخصات  فني غلط در  رابه  با انتخاب  مواد روشهاي  اجرايي وعملكرد  خود سازه  مي تواند  ب خرابي  بتن  منجر شود . به عنوان  مثال  استفاده از استانداردهاي  اروپايي وآمريكايي  جهت  اجراي  پروژه هايي  در مناطق  خليج فارس  ، جايي كه  آب وهوا  ومواد  ومصالح ساختماني  ومهارت  افراد متفاوت  با همه  اين عوامل در شمال اروپا  وآمريكاست، باعث مي شود  تا دوام  وپايايي  سازه هاي بتني  در مناطق ياد  شده كاهش يافته  ودر بهره برداري از سازه  نيز  با مسائل  بسيار  جدي مواجه  گرديم .

1-3- اشتباهات  اجرايي

(CON STUCTION ERRORS )

كم كاريها آ اشباهات  ونقصهايي كه به هنگام  اجراي پروژه ها  رخ مي دهد  ممكن است  باعث گرد تا آسيبهايي  چون پديده ي لانه  زنبوري ، حفره هاي آب انداختگي  جداشدگي ، تركهاي جمع شدگي ، فضاهاي  خالي  اضافي يا بتن  آلوده شده ، به وجود آيد  كه همگي آنها به مشكلات جدي مي انجامند .

اين گونه نقصها  واشكالات  را مي توان  زاييده ي  كارائي  در جه ي فشردگي  سيستم عمل آوري ،آب مخلوط آلوده  ، سنگدانه هاي آلوده و استفاده  غلط از افزودنيها به صورت فردي  ويا گروهي  دانست .

وجود كلريد آزاد  در بتن  مي تواند  به لايه ي  حافاظتي  غير فعالي  كه در اطراف  آرماتورها قرار دارد  آسيب  وارد نموده  وآن را از بين  ببرد .

خوردگي  كلريدي  آرماتورهايي  كه درون  بتن  قرار دارند ،  يك عمل  الكتروشيميايي  است  كه بنا به خاصيتش  ، جهت  انجام  اين فرايند ، غلظت مورد  نياز يون  كلريد ،  نواحي  آندي  وكاتدي  ،  وجود الكتروليت  ورسيدن اكسيژن  به مناطق  كاتد  در سل (CELL) خوردگي  را فراهم مي كند .

گفته مي شود كه  خوردگي  كلريدي  وقتي حاصل مي شود كه مقدار  كلريد  موجو  در بتن  بيش از 6/0 كليوگرم  درهرمتر مكعب  بتن باشد .  ولي اين  مقدار  به كيفيت  بتن نيز بستگي دارد .

خوردگي  آبله  رويي  حاصل از كلريد  مي تواند  موضعي  وعميق باشد  كه اين عمل  در صورت  وجود يك  سطح  بسيار  كوچك  آندي  ويك  سطح  بسيار  وسيع  كاتدي  به وقوع  مي پيوندد  كه خوردگي  آن نيز  با شدت  بسيار   صورت  مي گيرد  از جمله  مشخصات (FEATURES) خوردگي  كلريدي  ، مي توان  موارد زير  را نام برد :

(الف) هنگامي  كه كلريد در مراحل  مياني  تركيبات  (عمل  وعكس العمل ) شيميايي  مورد استفاده  قرار گرفته  ولي در  انتها  كلريد  مصرف نشده باشد .

(ب) هنگامي كه تشكيل  همزمان  اسيد  هيدروكلريك ، درجه  PH مناطق  خورده شده را پايين  بياورد . وجود  كلريدها  هم مي تواند  به علت  استفاده از  افزودنيهاي  كلريد  باشد  وهم مي تواند  ناشي از  نفوذ يابي كلريد از هواي  اطراف باشد . 

فرض بر اين است  كه مقدار  نفوذ  يونهاي  كلريي  تابعيت از قانون  نفوذ  FICK دارد . ولي  علاوه  بر انتشار (DIFFUSION)به نفوذ  (PENETRATION)كلريد  احتمال دارد به خاطر  مكش موئينه  (CAPILARY  SUCTION) نيز  انجام پذيرد .

1-5-حملات سولفاتي

(SULPHATE ATTACK)

محلول  نمكهاي  سولفاتي  از قبيل  سولفاتهاي  سديم  ومنيزيم  به دو طريق  مي توانند  بتن را مورد  حمله  وتخريب  قرار دهند. در  طريق اول  يون سولفات  ممكن است  آلومينات سيمان  را مورد  حمله  قرار داده  وضمن  تركيب  ، نمكهاي  دوتايي  از قبيل : ETTRINGITE  ,  THAUMASITE توليد  نمايد  كه در  أب محلول  مي باشند  . وجود  اين گونه  نمكها  در حضور  هيدروكسيد كلسيم ، طبيعت كلوئيدي (COLLOIDL) داشته  كه مي تواند منبسط شده  وبا از دياد  حجم ،  تخريب  بتن را باعث  گردد . طريق  دومي  كه محلولهاي  سولفاتي قادر به أسيب  رساني  به بتن  هستند  عبارتست از :  تبديل  هيدروكسيد  كلسيم  به نمكهاي  محلول در آب  مانند گچ (GYPSUM) ومير ابليت MIRABILITE  كه باعث تجزيه و نرم  شدن  سطوح  بتن  مي شود  وعمل  LEACHINGيا خل وفرج دار شدن بتن  به واسطه  يك  مايع  حلال ،  به وقوع  مي پيوند.

1-6- علل ديگر

(OTHER  CAUSES)

علل بسيار ديگري  نيز باعث آسيب  ديدگي  وخرابي  بتن مي شوند  كه در سالهاي  اخير  شناسايي شده اند . بعضي  از اين عوامل  داراي  مشخصات  خاصي بوده  وكاربرد  بسيار  موضعي  دارند . مانند  تاثير  مخرب  چربيها  بر حاصله از  عوارض  مخرب فاضلابها  ومورد استفاده  قرار دادن  سازه هايي  كه براي  منظورها  ومقاصد  ديگري ساخته شده  باشند  ، نه آنچه  كه مورد  بهره  برداري  است . مانند تبديل  ساختمان معمولي به سردخانه ،  محل شستشو ، انباري ، آشپزخانه  ، كتابخانه وغيره . با اين  همه  اكثر آنها  را مي توان  در گروههاي  ذيل  طبقه بندي  نمود :

(الف) ضربات  وبارههاي  وارده  (ناگهاني  وغيره ) در صورتي  كه موقع  طراحي  سازه براي اين گونه  بار گذاريها  پيش  بينيهاي  لازم  صورت نگرفته باشد .

(ب) اثرات  جوي ومحيطي

(پ) اثرات نامطلوب  مواد شيميايي مخرب

مقدمه

بتن حجيم : هر حجمي  از بتن  با ابعادي  به اندازه  كافي بزرگ  كه نياز  به تمهيداتي  جهت جلوگيري  از ايجاد تركهاي  حرارتي دارد .

درك بتن  حجيم كليد  كنترل  دما  و در نهايت  حفظ  زمن  وهزينه هاي  مصرفي مي باشد .

مشخصات  فني  عموماً  محدود كننده  دماي  بتن  حجيم  جهت جلوگيري  از ترك حوردگ  ومشكلات  عديده  دوام آن  مي باشد . اين طور  كه به نظر مي رسد  دماي  بتن حجيم  بر اساس  تجربه  وبه طور  دلخواه به صورت  C57 به عنوان داكثر  دماي  مجاز بتن  و C19 (F35)   به عنوان  حداكثر  پيمانكار  بايد  تمام مشخصات  فني  ونيازمنديهاي  آنرا  بدون  چون وچرا  رعايت  نمايد . ولي  بدون  درك  صحيح  وكامل  از بتن  حجيم  نگهداري  دماي  بتن  در ان محدوده تعيين شده كاري  بسيار دشوار مي باشد .

اغلب اوقات  در هر پروژه اي  مشخصات  فني آن ، به خوبي  تمهيدات وسيعي  را در جهت كنترل  دما وپاسخگويي  به نيازهاي  آن مطرح كرده است . به هر  حال  ،  چنانچه  به اين  موضوع  توجه  كافي نشود  يا به خوبي  درك نگردد . معين  به مقدار  قابل  ملاحظه  بيشتر است ،  شده ومنجر  به صدمه  ديدن  بتن  وبه تاخير  افتادن  برنامه  ساختماني خواهد شد .  به علاوه  در روند  امروزي  ،  افزايش  اندازه  سطح  مقطع  بتن  در نتيجه  نياز به حداقل  مقدار سيمان  مصرفي  زياد با نسبت  آب  به مواد  سيماني  پايين  مي باشد  وان نيز كنترل  دماي  بتن  را چندين  برابر  دشوارتر  مي نمايد  . درك  بتن  حجيم  كليد  كنترل  دما ودر  نهايت  حفظ زمان  وهزينه هاي  مصرفي مي باشد .

بتن حجيم  چيست ؟

سوالي  كه اغلب  اوقات  مطرح  مي شود  اين است  كه به طور  مشخص  بتن  حجيم  به چه نوع  بتني  اطلاق مي شو . طبق آئين نامه  موسسه  بين المللي  بتن  Acl كميته  R116 Acl تعريف بتن  حجيم  بدين گونه است هر حجمي  از بتن  با ابعادي  به اندازه  كافي بزرگ  باشد  كه نياز  به تمهيداتي  جهت  جلوگيري  از ايجاد  تركهاي  حرارتي  كه در بتن  حجيم  بر اثر  حرارت  زايي  حاصل  از واكنش  شيميايي  هيدراسيون  آب با سيمان  وپيامد  تغييرات  حم  شكل  ميگيرد  دارد  از آنجايكه كه اين تعريف  ازنظر  تعدادي سازمانها كافي اطلاق نشده بنابراين  تعريف هاي خود  را از بتن  حجيم  مطرح نموده اند . به طور مثال  بعضي ها آنرا  بدين گونه  تعريف نموده اند هر قطعه  بتني  كه بعاد آن حداقل  بزرگتر  از 90 سانتي متر  باشد  بتن حجيم  ناميده مي شود .طبق اين  تعريف  يك پي بتني  با بزرگي  ضخامت  90 سانتي متر  بتن  حجيم  خوانده نمي شود  ، ولي يك پي بتني  با بزرگي  ضخامت  1 متر بتن  حجيم در نظر گرفته مي شود .

در سزمانها ، حداقل  ابعاد  بكار گرفته در محدوده هاي  46/0 متر تا  2متررا در نظر مي گيرند كه بستگي  به تجارب  كار گاهي  گذشته  آنان  را در نظر  مي گيرند  ك بستگي  به تجارب  كارگاهي  گذشته  آنان  دارد  توجه اينكه  هيچ كدام  از اين  تعاريف  مقدار  مواد  سيماني  مصرفي  در بتن  مورد ملاحظه  قرار نداده است .

آن چه با عملكرد  بالا  يا پايين  وزود  مقاومت  رس در يك آلمان  بتني  استفاده دماي  اين المان  بسيار  متفاوت  تر از بتن  مرسوم  يك سازه بتني  باشد

كنترل دماي بتن الزامي است ؟

حرارت  زايي  بتن  به علت  واكنش  شيميايي هيدراسيون مواد سيماني  مي شد  بيشترين  مقدار حرارت  حاصل  در روزهاي  اوليه  استقرار بتن  مي باشد  مقاطع  بتني  نازك  همچون سس روكش  كف ها تقريباً  به مجرد  ايجاد حرارت  بتن  به همان  سرعت  نيز درمحيط اطراف پراكنده مي شود  در  مقاطع  بتني  ضخيم تر  (بتن حجيم  ) حرارت  بسيار آهسته  تر از توليد  آن در  اطراف  پراكنده مي شود  در مقاطع  بتني ضخيم تر  (بتن حجيم  ) حرارت  بسيار  آهسته تر از  توليد آن در  محيط اطراف پراكنده  مي شود ودر نتيجه  گرم شدن  بتن  حجيم را باعث مي گردد.

مديريت  كنترل دما جهت جلوگيري  از صدمات  حاصل  از ترك خوردگي  ، به حداقل رساندن  تاخير  برنامه كاري  ورعايت مشخصات فني پروژه الزامي مي باشد . به خاطر  كمبود تعريف استاندارد  متحد هر الماني  بتني را كه ابعاد آن برابر 90 سانتي متر يا بزرگتر  باشد به عنوان  بتن حجيم  مورد ملاحظه  قرار مي دهيم  ملاحظات مشابه  بايد  درباره المانهاي بتني  كه تحت  چنين  تعريفي  قرار نگرفته ولي داراي  سيمان تيپ ااا با مواد سيماني بيش از 355 كيلوگرم  در هر متر  مكتن مي باشد  ، اعمال گردد .

در بسياري  مواقع ، در المانهاي بتني  غير حجيم  نيز مقدار  قابل  ملاحظه اي حرارت  توليد مي شود .

2-1-                حداكثر دماي بتن واختلاف دماي آن

اغلب اوقات  جهت اطمينان  بهتر  وبرنامه ريزي مناسب  قبل از استقرار  بتن  حداكثر دماي  مجاز بتن  واختلاف  دماي آن مشخص مي شود . در بسياري  مواقع  گستره هاي  مشخص شده به طور  اتفاقي وخود به خود انتخاب  شده ومشخصات فني  پروژه  را شامل نمي گردد . براي مثال ، مشخصات  فني خاص  از پروژه  حداكثر  دماي بتن را به C75 (1354(ودماي بتن را به (354) C19 محدود  مي نمايد . محدوديت هاي ديگر  اغلب  شامل  مواردي  مثل  محدوديت هاي  حداكثر  وحداقل  دماي بتن  در زمان  تحويل باشد .

حداكثر دماي بتن

دماي  بتن  به دلايل  بسياري محدود شده  است . دليل اصلي آن براي جلوگيري  از صدمه ديدن  بتن مي باشد . مطالعات  نشان داده است  كه چنان چه حداكثر  دماي بتن از  استقرار آن صورت گيرد  وبيش از اندازه محدوده 7تا 68 درجه  سانتيگراد 165به 155 باشد  دوام  طولاني  مدت بتن هاي  خاصي  مورد  سازش قرار مي گيرد . مكانيزم صدمه اوليه ، شكل گيري اترينگايت تاخير  افتاده DFF  مي باشد ، كه باعث  انبساط  داخلي وترك خوردگي  بتن مي شود  كه امكان مشاهده آن در سالهاي متمادي  پس از استقرار بتن موجود مي باشد .

از دلايل  ديگر  محدود كننده  حداكثر  دماي بتن  شامل كاهش زمان خنك كردن ، تاخيرهاي مرتبط وبه حداقل  رساندن  پتانسيل ترك خوردگي  مربوط  به انقباض  وانبساط  حرارتي  است . درجه حرارت  بالاي تراز c88 سانتي گراد  (F1950 ) مي تواند  سبب كاهش  مقاوم  فشاري  مورد نظرشود .

حداكثر اختلاف دما

حداكثر اختلاف دماي مجاز  بتن  اغلب مشخص كننده حداقل پتانسيل  ترك خوردگي  حرارتي  مي باشد . اين  اختلاف دما ، تفاوت  بين  دماي گرم ترين  بخش  بتن  وسطح آن مي باشد . ترك خوردگي  حرارتي  وفني  كه انقباض  مربوط به خنك شدن  در سطح بتن  باعث تنشهاي  كششي بيش از  مقاومت  كششي بتن باشد ، ايجاد شود .

حداكثر  اختلاف  دماي  مجاز  c 19 سانتي گراد  (f35)  اغلب  اوقات در اسناد  پيمانكار  مشخص شده  است  . اين اختلاف  دما يك  راهنماي  تجربي  بر اساس  بتن  حجيم  غير  مسلحي كه در حدود 50 سال پيش  در اروپا  اجرا شده ، تعيين  گرديده است . در  بسياري موارد ، محدوديت  اختلاف دماي  C19 سانتي گراد( f35) بيش از  اندازه  محدود شده است وترك خوردگي  حرارتي ممكن است  حتي در اختلاف  دماي  بالا تر بوجود نيابد .

حداكثر  اختلاف دماي  مجاز  تابعي  از خواص  مكانيكي  بتن  همچون انبساط حرارتي  ، مقاومت كششي  ، مادول الاستيسيته  ونيز اندازه  تنش هاي  المانهاي  بتني مي باشد .  كميته  R/2/207/AC مهيا  كننده  دستور العمل  جهت  محاسبه حداكثر  اختلاف  دماي مجاز براي  جلوگيري  ترك خوردگي  حرارتي  مبتني  بر خواص  بتن  براي سازه هاي  مشخص مي باشد .

در زمانيكه  بتن  به مقاومت  طراحي  شده خود  مي رسد ، حداكثر  اختلاف  دماي  مجاز  محاسبه  شده بسيار  بيشتر  از C19 سانتي گراد  (F35) مي باشد . كاربرد  حداكثر  اختلاف  دماي مجاز  محاسبه شده مي تواند  سبب كاهش  قابل ملاحظه  مدت  زمان  تمهيدا  محافظتي  ، همچون ايزوله  كردن  سطوح  ونگهداري  آن باشد .

2-5- پيش بيني  دماي بتن

اغلب  اوقات مشخصات فني مربوط به بتن  حجيم  به نوع  سيمان  خاص ، حداقل  مقدار سيمان مصرفي  وحداكثر  مواد سيماني  جايگزين  سيمان  نياز  دارد به مجرد  اينكه  اين اطلاعات جمع آوري  شدند . فرآيند  پيش بيني  لازم  جهت حداكثر  دماي بتن  وحداكثر  اختلاف دماي آن شروع  مي شود . چندين  روش پيش بيني  حداكثر دماهاي  بتن  موجود مي باشد .

يك روش ساده آن كه به طورخلاصه  در اسناد  موسسه  سيمان  آمريكا (PCA) يافت مي شود  از اين قرار است .

ghasem1363.blogfa.com

لپ تاپ كاملا رایگان

مهندسين ، دانشجويان و بازديد كنندگان عزيز پيشنهاد مي كنم حتما ثبت نام كنيد  مطمئن باشيد در كمترين زمان صاحب يك لپ تاپ به روز خواهيد شد

جهت ثبت نام بر روي  لينك  ثبت نام كليك نمائيد                 

 

جهت ثبت نام بر روي لينك زير كليك نمائيد

 

ثبت نام رايگان و آسان 

آشنایی با گسل

آشنایی

·         گسل‌ها عبارت از شکستگی‌هایی هستند که در آنها ، سنگهای طرفین صفر شکستگی ، به موازات این صفحه لغزش پیدا می‌کنند و به کمک همین مشخصه ، می‌توان آنها را از درزه‌ها تشخیص داد. لغزش گسل‌ها در انواع مختلف متفاوت است. از چند میلیمتر تا چندین کیلومتر تغییر می‌کند.

·         در بعضی موارد ، یک گسله به صورت مجزا دیده می‌شود ولی در پاره‌ای حالات ، چندین گسله موازی و نزدیک به هم دیده می‌شوند که به نام منطقه گسله نامیده می‌شوند. گاهی نیز بدون این که یک شکستگی مشخص در سنگها دیده ‌شود، سنگها نسبت به هم تغییر مکان می‌یابند که منطقه بین آنها ، به نام منطقه برش موسوم است.

مشخصه‌های گسله‌ها

مهمترین مشخصه‌های گسله‌ها به شرح زیر است:


·         امتداد گسل :
از آنجا که در بسیاری حالات ، صفحه گسل یک سطح مستوی و یا حداقل در منطقه مورد مطالعه ، به حالت مستوی است، لذا شیب و امتداد صفحه گسل را همانند شیب و امتداد طبقات اندازه گیری می‌نمایند. در حالت کلی ، امتداد گسل ، امتداد یک خط افقی در سطح گسل است، که مقدار آن نسبت به شمال بیان می‌شود.

·         شیب گسل :
زاویه بین سطح افق و سطح گسل را شیب گسل می‌نامند. در این رابط متمم زاویه شیب به نام هید ( Hade از زاویه بین) تعریف می‌شود.

·         زاویه ریک یا پیچ:
این زاویه عبارتست از زاویه بین خطی که اثر حرکت گسل را در روی صفحه آن نشان می‌دهد با خط افقی که در صفحه گسل قرار دارد.

·         زاویه میل :
زاویه بین خط موجود در صفحه گسل با صفحه افقی را زاویه میل نامند.

·         کمر بالا و کمر پایین ( فرا دیواره و فرو دیواره ) :
قطعه روی سطح گسل را کمر بالا و قطعه زیر آن را کمر پایین می‌نامند. این اصطلاحات در مورد گسلهای قائم صادق نیست، چون در این حالت بالا و پایین سطح گسل مفهومی ندارد.

تقسیم‌بندی گسلها

گسلها را بر اساس اصول مختلف طبقه‌بندی می‌کنند که از آن جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:


طبقه‌بندی بر اساس شیب صفحه گسل :


·         گسل پرشیب :
در این نوع گسل شیب صفحه گسل ، بین 30 تا 80 درجه می‌باشد.

·         گسل کم شیب :
در صورتیکه شیب صفحه گسل از 30 درجه کمتر باشد، گسل را کم شیب می‌نامند.

·         گسل عمودی :
اگر شیب صفحه گسل بیشتر از 80 درجه باشد، گسل را عمودی می‌نامند.

 

 

 

 

 

طبقه‌بندی زایشی گسلهاک :


اساس این طبقه‌بندی ، نوع حرکت نسبی در امتداد گسلها است که خود ناشی از نحوه تشکیل و مکانیسم توسعه گسل است. بر همین اساس ، گسلهای زیر در این رده قرار می‌گیرند.


·         گسل‌ نرمال یا عادی :
به این نوع گسل ، گسل مستقیم یا وزنی نیز می‌گویند که در آن کمر بالا نسبت به کمر پایین به طرف پایین حرکت کرده است. این گسل‌ها بر اساس حالت گسل نسبت به چینه‌بندی به انواع زیر تقسیم می‌شوند:

o        گسل مطابق :
در این حالت شیب سطح گسل در جهت شیب طبقات است.

o        گسل نامطابق :
در این حالت شیب سطح گسل در خلاف جهت شیب طبقات است.

·         گسل معکوس :
گسل معکوس ، گسلی است که در آن کمر بالا به طرف بالا حرکت کرده باشد. در حالت کلی شیب گسل بیشتر از 45 درجه است. گسل معکوس به دو حالت زیر دیده می‌شود:

o        راندگی ( سوارشدگی ) :
به گسل معکوسی که شیب آن کمتر از 45 درجه باشد، راندگی گویند. این گسل به نام گسل زیر رانده نیز معروف است.

o        رو راندگی :
گسل رو رانده ، گسل معکوسی است که زاویه شیب آن کمتر از 10 درجه و لغزش کلی آن زیاد باشد.

o        گسل امتداد لغز :
در این گسلها جابجایی کلی ( لغزش کلی ) به موازات امتداد گسل است، یعنی لغزش امتدادی غالب بر لغزش شیبی است.

طبقه‌بندی بر اساس حالت گسل نسبت به چینه‌بندی :


·         گسل چینه‌ای :
در این حالت سطح گسل موازی سطح چینه‌بندی است.

·         گسل مطابق و نامطابق :
بر حسب اینکه شیب گسلها در جهت یا خلاف جهت شیب طبقات باشد، گسل مطابق یا نا مطابق مطرح است.

طبقه‌بندی بر اساس وضعیت گسل نسبت به طبقات اطراف :
وضعیت گسل نسبت به طبقات مجاور اساس این طبقه‌بندی را تشکیل می‌دهد و در آن گسلها به انواع زیر تقسیم می‌شوند:


·         گسل امتدادی :
گسلی است که امتداد آن موازی یا تقریبا موازی امتداد لایه‌بندی است.

·         گسل مورب :
گسلی است که امتداد آن موازی یا تقریبا موازی امتداد لایه‌بندی است.

·         گسل طولی :
در گسل طولی امتداد گسل با امتداد لایه‌بندی هم جهت است.

·         گسل عرضی :
چنانچه امتداد گسل بر امتداد لایه بندی یا ساختهای زمین‌شناسی ناحیه عمود یا تقریبا عمود باشد، گسل را عرضی می‌نامند.

·         گسل شیبی :
در گسل شیبی ، امتداد گسل موازی یا تقریبا موازی جهت شیب لایه‌بندی و یا سیستوزیسته سنگهای اطراف است.

·         گسل چرخشی :
نوعی گسل است که در آن یک یا هر دو قطعه گسل حول یک محور که عمود بر سطح گسل است، دوران نموده است.

 طبقه‌بندی گسلها بر اساس طرح آنها:
در این روش گسلها را بر مبنای وضعیت آنها نسبت به یکدیگر طبقه‌بندی می‌نمایند، این تقسیم‌بندی، شامل انواع زیر می‌شود:

.         گسلهای موازی :
این گسلها دارای شیب و امتداد یکسان یا تقریبا یکسان بوده و با یکدیگر موازیند.

·         گسلهای شعاعی:
این گسلها تقریبا همگی از یک نقطه منشعب می‌شوند. این گسلها معمولا بر روی گنبدها تشکیل می‌شوند.

·         گسل پر مانند :از به هم پیوستن گسلهای فرعی به اصلی، منظره پر یا شاخه مانند ایجاد می‌شود.

·         گسلهای محیطی :
طرح این گسلها به صورت دایره یا قوسی از دایره است.

·         گسلهای پوششی :
به گسلهایی اطلاق می‌شود که حالت پله‌ای دارند و یکدیگر را می‌پوشانند.

نشانه‌های شناسایی گسل‌ها

نشانه‌های شناساسی گسلها را می‌توان به دو گروه نشانه‌های خارجی و نشانه‌های داخلی تقسیم کرد:


نشانه‌های خارجی تشخیص گسل‌ها :
عملکرد گسلها بر روی زمین باعث جابجایی ، قطعه ، تکرار لایه‌ها و یا ساختهای دیگر زمین شناسی می‌شود، نشانه‌هایی که در این گروه جای می‌گیرند، شامل موارد زیر است:


·         خطواره‌ها ( انتظامهای خطی ):
وجود هر نوع شکل خطی طویل و غیر عادی در سطح زمین ، خطواره‌ها نشانه‌ای لازم ولی غیر کافی برای یک گسل‌اند، زیرا خطواره‌ها ممکن است به دلیل وجود درز، دایک، لایه‌بندی یا تورق نیز ایجاد شوند.

·         پرتگاه:
وجود پرتگاههای پر شیب و طویل با سطحی نسبتا صاف.

·         جابجایی :
جابجایی رشته ارتفاعات یا رودخانه‌ها یا دیگر اشکال ژئومورفولوژیکی.

·         قطع شدگی :
قطع و محو شدن ناگهانی ارتفاعات یا برجستگی‌ها.

·         رودهای جوان شده :
بر اثر کج شدن زمین ، جهت جریان در رودها و آبراهه‌ها معکوس شده است.

·         آبگیرهای فرونشینی :
امتداد طی دریاچه‌ها ، برکه‌ها ، چشمه‌ها و رطوبت زمین و تغییرات خطی در پوشش گیاهی.

·         تغییر ناگهانی رخساره‌های رسوبی :
در بعضی موارد ، قرار گرفتن غیر عادی لایه‌ها در کنار هم و یا وجود سنگهایی که از نظر رخساره رسوبی در شرایط یکسانی تشکیل نمی‌شوند، دلیلی بر عملکرد گسل است.

·         فرازمین و فروزمین :
وجد دره‌های ناشی از پایین افتادگی و برجستگی‌های ناشی از بالا زدگی سنگهای واقع در بین چند گسل.

·         کشیدگی طبقات :
به هنگام تشکیل گسل ، به علت اصطکاک سنگها ، طبقات طرفین سطح گسل در جهات مخالف هم کشیده می‌شوند. با استفاده از این کشیدگیها جهات حرکت طرفین گسل را نیز می‌توان تشخیص داد.

·         مرزه خیزی :
امتداد خطی زمین لرزه‌های تاریخی یا ثبت شده.

 نشانه‌های داخلی تشخیص گسل‌ها :
نشانه‌هایی که مربوط به سطح گسل می‌باشد، در این گروه جای دارند و شامل موارد زیر است:

·         آیینه گسل:
سطوح صیقلی و دارای خش لغزش ( خطوط لغزشی ) که ناشی از عملکرد نیروهای برشی در سنگهای ضعیف‌ترند.

·         گوژ:
مواد پودر شده و عمدتا رسی در طول گسل که از ویژگیهای سنگهای مستحکمترند.

·         برشی شدن :
وجود قطعات زاویه تا نیمه زاویه‌دار یک زمینه ریزتر در امتداد خط گسل برشها مشخصه سنگهای مستحکمترند.

·         هوازدگی و تجزیه :
هوازدگی ، تجزیه ، سیمان شدگی و تغییر رنگ خطی سنگها.

·         سطح ایستابی :
در مواردی ، گوژ رسی ، سدی نقوذناپذیر در جلو آب زیرزمینی ایجاد می‌کند که باعث تفاوت سطح ایستابی در دو سوی گسل می‌شود.

·         میلونیت شیلی :
رگه نازکی به ضخامت چند سانتی‌متر از گوژ در لایه‌ای نامقاوم مثل شیل یا رس گره در بین لایه‌های مستحکتری مثل ماسه سنگ و سنگ آهک قرار گرفته‌اند.

·         سیلیسی شدن و تشکیل کانیها :در بعضی موارد ممکن است در طول شکافهای حاصل از گسل ، محلولهای حاوی کانی عبور و رسوب نمایند

 

نحوه تراکم بتن و ماله کشي

بتن تجهيز
عمده بتن هاي تجهيز کارگاه بوسيله ويبره بنزيني متراکم شده اند.

آنتي فر ها و بلوک:
در قطعات اوليه از ويبره بنزيني براي متراکم کردن بتن استفاده مي شد که به دليل حجم زياد بتن ريزي تراکم خوب بتن زمان بر بود.
به خاطر پيشرفت بهتر کار ويبره گازوئيلي مورد استفاده قرار گرفت که از ويبره هاي بنزيني قدرت بهتري داشت.
بعد از آن ويبره بادي استفاده شد که در اندازه هاي 1، 2، 3، 4 و 5 اينچ بکار گرفته شدند و ويبره 4 اينچ از نوع بلبرينگي بهترين کارآيي را داشتند. از ويبره هاي 5 اينچ به علت سنگيني و عدم کيفيت خوب استقبال نشد.
براي تامين باد ويبراتورها از کمپرسور 600 و 800 گازوئيلي استفاده مي شد که بعداً کمپرسور برقي نيز بکارگيري شد. مشکلي که سيستم ويبره هاي بادي داشتند اين بود که رطوبت هواي فشرده در کمپرسور جمع شده و داخل شيلنگ ويبره    مي شد و باعث خرابي آن مي شد براي اين منظور هدر (مخزن کوچک) طراحي و استفاده شده که در زير آن يک شير قرار داشت و آب در مخزن آن جمع مي شد و با باز کردن شير زير آن آب داخل سيستم باد تخليه شده مشکل حل مي شد اين هدر قبل از ويبره حد فاصل کمپرسور و ويبره قرار مي گيرد .در برخي مواقع که کمپرسور خراب مي شود ممکن است ويبره زدن به تعويق افتاده و قطعه ناقص بماند براي همين چند مخزن بزرگ خريداري شد تا هواي فشرده در داخل آن ذخيره شده و بتوان در مواقع خرابي کمپرسور بتن ناقص را ويبره زده و کار را تمام کرد. براي حفظ سلامت ويبره و کارآيي آن يک روغن دان در ابتداي شيلنگ ويبره قرار داده مي شود که داخل آن روغن ريخته مي شود و روغن کم کم به خورد ويبره مي رود تا فرسودگي قطعات کم شود. اين روغن دان نبايد خالي بماند و دائم توسط اپراتور ويبره و کمپرسور بازديد شود. در مورد کمپرسور نيز بايد دقت کرد که زياد زير بار نماند يعني اينکه در مواقعي که استفاده نمي شود روشن نماند.
تراکم بتن با 4 کارگر صورت مي گيرد بطوريکه دو نفر با دو ويبره کار مي کنند و دو نفر ديگر در هر نوبت تخليه بتن جايگزين آنها شده و به يکديگر کمک مي کنند تا سنگيني ويبره فشار نياورد . يک نفر نيز بعنوان شير بازکن وظيفه قطع و وصل باد و همچنين جمع آوري و مرتب کردن ويبره ها را بر عهده دارد. يک نفر نيز وظيفه ماله کشي را بر عهده دارد. نيروهاي ويبره زن در امر شمشه کشي نيز مهارت داشته و آنرا انجام مي دهند. بتن ريزي در سه يا چهار لايه بسته به ارتفاع قطعه حداکثر در لايه هاي 50 سانتي متري صورت مي گيرد و ويبره زني بسته به نوع ويبره و شعاع مؤثر آن انجام مي گيرد.
اسلامپهاي کمتر از 5 باعث مشکل بوده تراکم شده و به خوبي صورت نمي گيرد. در اسلامپهاي بالاي 12 ويبره هاي بادي معمولاً به جداشدگي مي انجامد. براي اينکه ظاهر قطعه خوب از آب درآيد معمولاً کناره هاي قالب را خوب ويبره مي زنند و از تراکم وسط قطعه غافل مي باشد. ناظر اجرايي بايد دقت کند که حتماً تراکم وسط قطعه خوب انجام گيرد. در محلهايي که بتن ريزي سر بالا صورت     مي گيرد استفاده از ويبره ضعيف تر و بتن اضافه مي توان گره گشا باشد.سطوحي که .......................... به سطح قائم زاويه دارند و بتن زير آن قرار مي گيرند. بايد به دقت بيشتر ويبره بخورند تا سطح آنها حباب نداشته و صاف از آب درآيد. لايه آخر بتن بهتر است با اسلامپ مناسب ريخته شود.

saze.ir

گزارشي از يك پروژه تونل‌سازي در نوع خود بي‌نظير

SMART پروژه تونل    ( Stormwater Management and Road Tunnel )

تونل SMART اولين تونل دو منظوره جهان است كه در شهر كوالالامپور پايتخت كشور مالزي ساخته شده است. ساخت اين تونل از سال 2003 شروع و در ژوئن 2007 بهره‌برداري از آن آغاز شده است. اين تونل ابتدا به‌عنوان مسيري براي انحراف آب‌هاي خروشان و سيلاب‌هاي رودخانه‌اي كه از به‌هم پيوستن دو رودخانه بزرگ در مركز شهر حاصل شده است، در نظر گرفته شده بود. ولي سپس با يك ايده جالب و خلاق و با در نظرگرفتن قطر داخلي 8/11 متر، تونل به گونه‌اي طراحي شد كه بتواند در زمان‌هاي غيراضطراري كه جريان آب چندان قوي نيست به‌عنوان تونلي رفت و آمدي (در دو طبقه - یک طبقه رفت و یک طبقه آمد) براي وسايل نقليه جهت كم‌كردن بار ترافيكي يكي از شاهراه‌هاي مهم و شلوغ شهر مورد استفاده قرار بگيرد.

بهره‌برداري از اين تونل در سه حالت مي‌تواند انجام بگيرد:


حالت اول (حالت عادي يا نرمال): زماني است كه جريان آب رودخانه به قدري كم است كه اساساً نيازي به انحراف توسط تونل ندارد.

حالت دوم: زماني است كه طوفان‌هاي كوچك يا متوسط رخ مي‌دهد ولي فشار جريان آب زياد نيست. در چنين حالتي جريان آب به داخل تونل منحرف شده و از طريق مسير فرعي به پايين‌ترين قسمت تونل هدايت مي‌شود. در اين حالت دو مسير عبور و مرور بالايي تونل همچنان بر روي وسايل نقليه باز است.

حالت سوم: حالتي است كه در زمان طوفان‌هاي سهمگين رخ مي‌دهد. در چنين حالتي كل تونل بر روي وسايل نقليه بسته مي‌شود و پس از اطمينان از خارج‌شدن كليه ماشين‌ها (به‌وسيله تعداد زيادي ايستگا‌ه‌هاي رفتارسنجي تا زماني كه يك وسيله نقليه در داخل تونل باشد درهاي ورودي آب باز نمي‌گردد) جريان سيلاب به‌طور خودكار به داخل تونل هدايت مي‌شود. ظرفيت آب در تونل در چنين حالتي به سه ميليون مترمكعب مي‌رسد.

در چنین حالتی فقط 48 ساعت زمان لازم است تا پس از پاك‌سازي تونل درهاي آن بر روي وسايل نقليه باز گردد. اين حالت يك يا دو بار در سال رخ مي‌دهد.
روش ساخت تونل


شهر كوالالامپور از نظر زمين‌شناسي بر بستري از آهك قرار گرفته است. ضمناً اين شهر از سطح دريا نيز بالاتر است. از مشخصه‌هاي اصلي اين لايه‌هاي آهكي وجود تخته‌سنگ‌ها، گودال‌ها و باتلاق‌هاي متفاوت است. با توجه به طبيعت زمين‌شناسي شهر بيشتر ايده‌هاي طراحي و اجرا به سمت و سويي ميل كرده است كه كمترين اثر منفي را بر روي شرايط محيطي و زمين‌شناسي شهر وارد نمايد.

 

لذا براي اين پروژه از ماشين TBM مدل Slurry Shield استفاده شده است كه به هنگام كار در برخورد با بسترهاي آهكي و مواجهه با آب‌هاي زيرزميني و صخره‌هاي سخت مقاومت خوبي از خود نشان مي‌دهد. وجود يك سپر مقاوم كه با فشار هوا كار مي‌كند امكان آن را فراهم مي‌سازد كه ماشين در مواجهه با آب‌هاي زيرزميني و خاك‌هاي سست تعادل خود را كاملاً حفظ نمايد.


ايمني تونل


از نظر استادارد هاي امنيتي و ايمني نيز اسمارت از وضعيت خيلي خوبي برخوردار است. خروجي‌هاي اضطراري فراوان‌، سازه ضد زلزله، صدها دوربين و وجود مرکز کنترل که شبانه‌روز تردد خودروها و عبور جريان آب را زير نظر دارند اسمارت را در اين زمينه نيز بي همتا کرده است.

 

تونل SMART داراي دستگاه‌هاي تهويه ويژه‌اي است كه در هر كيلومتر از تونل تعبيه شده است. اين دستگاه‌هاي قوي تهويه به‌طور دائم هواي ‌آلوده تونل را خارج مي‌نمايد. هر دستگاه داراي محفظه‌هاي محكمي است كه در آن كانال‌هايي براي مكش هواي تونل وجود دارد و اين محفظه‌ها در هنگام جريان سيلاب از دستگاه‌هاي تهويه محافظت مي‌نمايند.


دستگاه‌هاي تهويه به‌گونه‌اي بالاي تونل قرار گرفته‌اند كه در زمان آتش‌سوزي نيز بتوانند ميزان گاز و دود را كنترل نمايند. همچنين در هر كيلومتر از اين تونل تجهيزات ديگري نظير كپسول‌هاي ‌كنترلآتش‌سوزي، كنترل و نظارت تجهيزات مخابراتي وجود دارد.

طول تونل براي تخليه آب 7/9 كيلومتر با قطر 2/13 متر و براي عبور و مرور وسايل نقليه 4 كيلومتر در دو سطح مي‌باشد. رفت و آمد در اين تونل فقط براي وسايل نقليه سبك مجاز است و ورود موتور سيكلت و وسايل نقليه سنگين در آن ممنوع مي‌باشد. اخيراً در 23 مارس 2008 به‌دليل بارش باران‌هاي سنگين اين تونل بر روي عبور و مرور وسايل نقليه بسته شد.

در حال حاضر هزينه عبور از اسمارت 2 رينگيت (حدود 580 تومان)  براي هر خودرو مي‌باشد و با توجه به هزينه بالاي ساخت چنين تونلي مخصوصاً در ساعات پرترافيک صبح و عصر کاملاً به صرفه به نظر مي‌رسد.

منبع :  civilwave.blogfa.com